سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو تن در باره من تباه گردیدند ، دوستى که ازحد بگذراند و دروغ بافنده‏اى که از آنچه در من نیست سخن راند ] و این مانند فرموده اوست : که [ دو تن در باره من هلاک شدند دوستى که از حد گذراند و دشمنى که بیهوده سخن راند . ] [نهج البلاغه]

افتادن کلاه حاکم بر زمین مانند کلاه فقیر

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/2 12:16 عصر

افتادن کلاه حاکم بر زمین مانند کلاه فقیر


در کتاب ((آداب الملوک )) چنین آورده که یکى از حکام را شنیدیم ندیمى بود بسیار مقرب ؛ ولى هرزه گو و بى ادب .
روزى به استهزا و سخریه کلاه فقیرى را از سرش برداشته بر زمین زد. فقیر به حاکم به احضار ندیم نمود؛ در حالتى که آن مرد فقیر ملتزم حضور و منتظر داد خواهى بود.
حاکم به آن ندیم گفت : چگونه کلاه این مرد را بر زمین زدى ؟ آن ندیم براى خوش طبعى و خندانیدن حاکم و حاضران دوباره در حضور آنها کلاه آن فقیر را سرش برداشت و سخت تر از دفعه اول بر زمین زد.
آن مرد فقیر چون چنین دید، آهى کشیده و مایوس برگشت . هنوز فاصله چندان نشده بود که به حاکم خبر رسید که پسرش از اسب افتاده و کمرش ‍ شکسته . حاکم سراسیمه از جاى خود برخاست  و بى اختیار کلاه خود را بر زمین زد و بیهوش شد.
بلى ، آه مظلوم به سوهان ماند؛ گر خود نبرد، برنده را تیز کند.

گل تقدیم شمااین وبلاگم اجر معنویش را هدیه میکنم به روح حاج حمید سرخه برای روح ان مرحوم که جانباز هشت سال دفاع مقدس بوده یک صلوات بفرستید با تشکر گل تقدیم شما




کلمات کلیدی :