پهلوان مغرور
پهلوان مغرور
گویند پهلوانى مغرور - که بسیارى از پهلوانهاى را به زمین زده بود - روزى در چهار سوق بازار مانند گاو شاخدار قرطى مى کرد و به خود مى بالید. تا آنکه سر به سوى آسمان کرده و گفت : اى خدا، همه را بر زمین زدم ؛ الحال جبرئیلت را بفرست تا او را نیز بر زمین زنم !
گویند که این مست مغرور بیمار شد و بر بستر بیمارى مدت مدید (ى ) افتاد، و حق تعالى او را چنان ضعیف و بى قوت کرد که یک موش لنگى (مى ) آمد و یکى از انگشتان پاى او را مى گزید و مى خورد و او قادر نبود که آن موش را بر زمین زند و از خود دور کند.
این وبلاگم اجر معنویش را هدیه میکنم به روح حاج حمید سرخه برای روح ان مرحوم که جانباز هشت سال دفاع مقدس بوده یک صلوات بفرستید با تشکر 


کلمات کلیدی :