نورا حمید
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد
من آغاز شدم.
و چه سخت است.
تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است،
مثل تنها مردن !
حرف های نگفتنی
حرفهائی هست برای نگفتن
و ارزش عمیق هر کسی
به اندازهی حرفهائی است که برای نگفتن دارد!
و کتابهائی نیز هست برای نـنوشتن
و من اکنون رسیدهام به آغاز چنین کتابی
که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم
و جلدش را به صاحبش پس دهم
و خود به کلبهی بی در و پنجرهای بخزم
و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
کلمات کلیدی :