امید
امید
چگونه از زمین سرد و تیره بگذرم
من شب را می گذرانم
و بر خفاشان تاریکی
می تازم
ماه بر من می تابد
حتی اگر ابرها در سمان باشند
اگر چه یاران من اندکند
اما ایمان در من هزاران است
صبحگاهان بی غروب را می جویم
حتی در پاییز
برگی سبز در دستانم می گیرم
و با آن بهار را نوید می دهم
کلمات کلیدی :