سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زینت بخش مرد، دانش و بردباری اوست . [امام علی علیه السلام]

عشق و آرامش

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/16 7:23 عصر

عشق و آرامش
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد...

سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.

سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟

آنها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند.

چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.

استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟

آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.

سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند!

این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد..




کلمات کلیدی :

حقیقت دنیا (حکایت)

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/16 7:18 عصر

حقیقت دنیا (حکایت)

سرگرمی, حکایت کوتاه

  حضرت عیسی (علیه السلام) دنیا را دید بصورت عجوزه ای که قدش خمیده و چادر رنگین بر سر انداخته و یک دست خود را به حنا خضاب و دست دیگر را به خون آغشته کرده است.

 عیسی فرمود چرا پشتت خمیده؟ گفت از بس که عمر کرده‌ام.

 فرمود که چرا چادر رنگین بر سر داری؟ گفت تا دل جوانان را با آن فریب دهم.

 فرمود که چرا به حنا خضاب کرده‌ای؟ گفت الحال شوهری گرفته‌ام.

 فرمود که چرا دست دیگرت به خون آغشته‌ای؟ گفت الحال شوهری کشته‌ام.

 پس عرض کرد: یا روح الله! عجب این است که من پدر می‌کشم، پسر طالب من می‌شود و پسر می‌کشم پدر طالب من می‌شود و عجب تر اینکه هنوز هیچکدام [از طالبان من] به وصال من نرسیده‌اند و بر بکارت خود باقی هستم.

 منبع:کشکول منتظری یزدی




کلمات کلیدی :

جملاتی از بزرگان جهان

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/14 9:35 صبح

جملاتی از بزرگان جهان همچون:

برنارد شاو - تولوستوی - انیشتین - گوته - دوما و...

مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچارخواهید بود چیزهایی را که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید (جرج برنارد شاو)

فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت.(تولستوی)

اگر می‌خواهید در زندگی دوستان وفادار و یاران غمخوار داشته‌باشید، کم و خیلی دیر با مردم دوست شوید .(هرشل)

دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم ...(حضرت عیسی مسیح)

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند اعلام را بر شانه خویش احساس کرده ام...(چارلز مورگان)

از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها می روند تنها آنهایی که با خود چتر به همراه می برند به کار خود ایمان دارند (آنتوان چخف)

هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد . (گوته)

انسان ها شکست نمیخورند بلکه تنها تلاش کردن شان را متوقف می سازند(ارنست همینگوی)

کسی که تا به حال عمل اشتباهی انجام نداده ، هیچ کار تازه ای انجام نداده است . (آلبرت انیشتن)

در کنجکاوی همانقدر لذت نهفته است که در تمام خواستن های شدید
لذت دانستن و کنجکاوی انقدر است که زندگی خیلی از کنجکاوان را به باد داده است.(الکساندر دوما)

در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد. (آلبرت انیشتین)

ود را بباز تا خود را بیابی ... (فیلسوف معاصر هندی)

در زندگی انسان چیزی به زیبایی دوست داشتن نمی رسد. (ژرژساند)

دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم ...(حضرت عیسی مسیح)

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند اعلام را بر شانه خویش احساس کرده ام...(چارلز مورگان)

از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها می روند تنها آنهایی که با خود چتر به همراه می برند به کار خود ایمان دارند (آنتوان چیکف)

هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد . (گوته)





کلمات کلیدی :

جملات عاشقانه از سهراب سپهری

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/14 9:32 صبح

روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم . 

 
امروز دیدمت خسته بودی ، اگه اشتباه نکنم دل شکسته بودی ، دوستم نداری می دونم ، حتما به دیگری دل بسته بودی !
 
اگر زیستن را دوست داشتم ، هرگز به هنگام به دنیا آمدن نمی گریستم !
 
ای دوست ، معرفت چیز گرانی است که به هرکس ندهندش !
 

خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز !

چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی ؟ چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟ پیله ات را بگشا تو به اندازه ی یک پروانه زیبایی .

 
عشق میوه تمام فصل هاست و دست همه کس به شاخسارش می رسد .
 
عشق مانند بیماری مسری است که هرچه بیشتر از آن بهراسی زودتر به آن مبتلا می شوی .
 
عشق برای روح عادی یک پیروزی و برای روح بلند یک فداکاریست .
 
عشق هنگامی که شما را می پرورد ، شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند . (جبران خلیل جبران)

فقط با سایه ی خودم خوب می توانم حرف بزنم ، اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند ، فقط او می تواند مرا بشناسد ، او حتما می فهمد !

 
هرکس به میزانی که تنهایی نیاز دارد عظمت دارد و بی نیاز تر است .
 
ازدواج مثل بازار رفتن است ، تا پول و احتیاج و اراده نداری به بازار نرو !
 
زندگی را اشکی بیش نمی دانم ، پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم دوستت دارم !
 

زندگی را تو بساز ، نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف ، زندگی یعنی جنگ ، تو بجنگ ، زندگی یعنی عشق ، تو بدان عشق بورز .

بودنت به جور نبودنت یه جور ، در این دنیای جور واجور دوستت دارم ناجور !
 
برای رسیدن باید رفت ، در بن بست هم راه آسمان باز است ، پرواز را بیاموز !
 
آنکه با زندگی می سازد ، می بازد ، با زندگی نساز ، زندگی را بساز . (زرتشت)
 
به سلامتی درخت ، نه به خاطر میوش ، به خاطر سایش ، به سلامتی دیوار ، نه به خاطر بلندیش ، واسه اینکه هیچ وقت پشت آدم رو خالی نمی کنه ، به سلامتی دریا ، نه به خاطر بزرگیش ، واسه یک رنگیش ، به سلامتی سایه که هیچ وقت آدم رو تنها نمی ذاره .
 
من و این داغ در تکرار مانده ، من و این عشق بیدار مانده ، مپرس از من چرا دلتنگ هستم ، دلم بین در و دیوار مانده .

روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .
 
امروز دیدمت خسته بودی ، اگه اشتباه نکنم دل شکسته بودی ، دوستم نداری می دونم ، حتما به دیگری دل بسته بودی !
 
اگر زیستن را دوست داشتم ، هرگز به هنگام به دنیا آمدن نمی گریستم !
 
ای دوست ، معرفت چیز گرانی است که به هرکس ندهندش !
 
خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز !
 
در زندگی اختیار بادها دست ما نیست ، ولی اختیار بادبانها دست ماست .
 
برو بشین رو پشت بوم ، روتو بکن به آسمون ، در جهت وزش باد ، یه بوس فرستادم برات .
 
پرسیدند بهشت را خواهی یا دوست ؟ گفتم : جهنم است بهشت بی دوست !
 
یک روست وفادار ، تجسم حقیقی از جنس آسمانی هاست ، که اگر پیدا کردی قدرش را بدان .
 
ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم ، او به ظاهر گشت عاشق ، ما به معنا سوختیم .
 
بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق .
 
عشق آن چیزی است که بیشتر از هر چیزی داشتنش را دوست داریم و بیشتر از هر چیزی دادنش را دوست داریم و هیچ کس در نمی یابد که عشق همان چیزی است که همواره داده می شود و پذیرفته نمی شود .
 
زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو ، تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه ، برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه ، به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه ، چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه .
 
هرگز امید را از کسی سلب نکن ، شاید این تنها چیزی باشد که دارد .
 
عشق غیر از تاولی پر درد نیست ، هرکس این تاول ندارد مرد نیست ، آمدم تا عشق را معنا کنم ، بلکه جای خویش را پیدا کنم ، آمدم دیدم که جای لاف نیست ، عشق غیر از عین و شین و قاف نیست .
 
آنکه مرا خوب درک می کند ، یک روز زادگاه مرا ترک می کند .
 
رفاقت به معنی حضور در کنار فردی دیگر نیست ، بلکه به معنی حضور در درون اوست .
 
عشق مرزهای زمان را فتح می کند ، عشق هیچ مرگی نمی شناسد ، عشق بر مرگ غلبه می کند .
 
وقتی قرار شد من بیقرار تو باشم ، ناگهان تو تنها قرار زندگی ام شدی .
 
یه بار دیگه بگو آره ، نگو سخته چه دشواره ، به پای قلب سرد تو ، شدم مجنون و آواره .





کلمات کلیدی :

حیات درختان در....

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/14 9:28 صبح

حیات درختان در بخشش میوه است. آنها می بخشند تا زنده بمانند ، زیرا اگر باری ندهند خود را به تباهی و نابودی کشانده اند.




کلمات کلیدی :

مناجات

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/14 9:23 صبح

اینک تو کجا هستی ای یار من!

آیا به مانند نسیم شب زنده داری می‌کنی؟

آیا ناله و فریاد دریاها را می‌شنوی و آیا به ضعف و خواری من می‌نگری و از شکیبایی‌ام آگاهی؟؟

کجا هستی ای زندگی من!

اینک تاریکی مرا در آغوش گرفت و اندوه بر من غلبه یافت.

در هوا لبخند بزن تا زنده شوم.

کجا هستی ای عشق من ؟؟

آه !!!

چقدر عشق بزرگ است و من چقدر کوچک هستم!

 




کلمات کلیدی :

تیری در قلب

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/14 9:19 صبح

تیری در قلب

به نظر میرسد که من با تیری در قلبم متولد شده ام. تیری که تحمل فشار آن در قلب دردناک است و خارج کردن آن تیر دردآور...

جبران خلیل جبران




کلمات کلیدی :

نخستین بوسه

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/14 9:17 صبح

نخستین بوسه؛

نخستین جرعه ای است از جام فرشتگان و چشمه عشق.
واژه ای است که از دهان بیرون می آید و قلب را به عرش مبدل و عشق را به شکل شاهزاده ای درمی آورد و از اخلاص تاج می‌سازد .نوازش لطیفی است حاکی از انگشتان نسیم بر دهان شکوفه ها...

جبران خلیل جبران




کلمات کلیدی :

نخستین نگاه؛

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/14 9:16 صبح

نخستین نگاه؛

لحظه ای است که در میان خواب و بیداری زندگی جدایی می اندازد.
نخستین نگاه دوست شبیه روحی است که در حال پرواز باشد و آسمان و زمین از آن سر میزند.
نخستین نگاه شریک زندگی نشانگر سخن خدا است که فرمود : بشنو

جبران خلیل جبران




کلمات کلیدی :

خدایا............

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/14 9:11 صبح

  

سعی کن
 تنها کسی را که در تنهاییت راه می دهی خدا
باشد. و سعی کن
 تنهاییت آنقدر بزرگ باشد که خدا درآن جای گیرد!
------------------------------------------
خداوندا

از اوج آسمانها ، یک شب مرا صدا کن

یا یک نفس دلم را ، از این قفس رها کن
----------------------------
خدایا منو ببخش
 که در هایی رو به صدا در آوردم
که خانه تو نبودن !
---------------------------------------

خدای مهربانی های بی بهانه...
همیشه جایی در حوالی
دلتنگی های من ...
جاری میشوی...
جاری میشوی در ابریِ چشمانم...
و می باری آنقدر تا زلال شوم...
میباری آنقدر که آسمانی شود هوای دلم...
آنقدر که با همه روحم حس کنم...
داشتنِ تــــو
می ارزد به همه نداشتن های دنیا...
می ارزد...

--------------------------------
خدایا دوستت دارم
میخوانمت در بلندی که خودت بلند ترینی
میخوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی
میدانمت به رحمتت که خودت رحیم ترینی
میدانمت به بزرگی که خودت بزرگترینی
همه این میخوانمت ها و میدانمت ها
بهانه ای هست تا بگویم خدایا دوستت دارم.





کلمات کلیدی :

<   <<   71   72   73   74   75   >>   >